دُردانه ئ من
از هر دری صحبتی؟

خداوند نزد دلهاى شكسته است. پس ما قبل از تشرّف به آن خانه، بايد اين خانه را تطهير كنيم و به قول ملاى رومى:

اى قوم به حج رفته كجاييد كجاييد       معشوق همينجاست بياييد بياييد

معشوق تو همسايه و ديوار بديوار       در باديه سرگشته شما در چه هواييد

گر صورت بى صورت معشوق ببينيد       هم خواجه و هم خانه و هم كعبه شماييد

ده بار از آن راه بدان خانه برفتيد       يكبار از اين خانه برين بام برآييد

آن خانه لطيفست نشانهاش بگفتيد       از خواجه آن خانه نشانى بنماييد

يك دسته گل كو اگر آن باغ بديديت       يك گوهر جان كو اگر از بحر خداييد

با اين همه آن رنج شما گنج شما باد       افسوس كه بر گنج شما پرده شماييد

منظور از اين مطالب، آگاه ساختن مردم از مقام خود و مقام و منزلت جايى است كه انسان قصد زيارت آن را دارد تا با اين خود آگاهى و معرفت الهى، آدمى بتواند حج واقعى به جا آورد؛
 
به عبارت ديگر انسان به همراه مقام انسانيش به پيشگاه حضرت ربوبى حاضر شود و چون انسانيّت انسان به قلب اوست، لذا تنها در زمانى به چنين توفيقى نايل مى آيد كه به عظمت قلب تا حدودى واقف شود.

يكى از مقامات عظماى قلب، بيت الله بودن قلب است. انسان روشن دل مى داند كه به همراه خانه خدا به زيارت خانه خدا مى رود. خدا خانه اى در درون دارد و خانه اى در برون. اگر ما ميهمان خداييم، خدا هم ميهمان ماست.

زين حكايت كرد آن ختم رُسُل       از مليك لا يزال و لم يزل

كه نگنجيدم در افلاك و خلا       در عقول و در نفوس با عُلا

در دل مؤمن بگنجيدم چو ضيف       بى زچون و بى چگونه بى زكيف

بى چنين آيينه از خوبى من       برنتابد نه زمين و نه زمن

بر دوكَوْن اسب ترحّم تا ختم       بس عريض آيينه اى برساختم

هر دمى زين آينه پنجاه عُرس       بشنو آيينه ولى شرحش مپرس

هدف اين است كه اگر صورت صورت انسانى است قلب هم قلب انسانى باشد، بر خلاف آنهايى كه به فرموده على ـ عليه السلام ـ صورتشان صورت انسانى ولى سيرتشان سيرت حيوانى است؛

«الصُّوْرَةُ صُوْرَةُ اِنْسَان وَالْقَلْبُ قَلْبُ حَيْوان




نوشته شدهجمعه 23 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار


شخصى را زنى بود با جمال و خدمتكار، و باغى و كتابى . روزى به باغ مى‏ رفت و كتاب مى‏ خواند و روزى با زن مى‏ نشست . چون مرگ نزديك‏ شد، باغ را گفت: تو را آب دادم و آبادان داشتم. امروز من مى‏ روم، با من چه خواهى كرد؟ از باغ آوازى آمد كه مرا پاى نباشد كه با تو بيايم و چون تو بروى، ديگرى خواهد آمد و در من خواهد آسود . مرد از باغ نوميد شد.


پس رو به زن كرد و گفت: من عمر در سر تو كردم و از بهر تو رنج‏ها كشيدم. امروز بخواهم رفت. چه كنى؟ گفت: تا زنده باشى خدمت كنم و اگر بميرى، جزع و فرياد كنم و چون تو را ببرندن، تا لب گور با تو بيايم و چون در خاك پنهان شوى، در خاك نيايم؛ اما بنالم و بگريم و بازگردم و شوهرى ديگر كنم . مرد از وى نيز نوميد شد.


روى به كتاب كرد و گفت: بخواهم رفت . چه خواهى كرد؟ گفت با تو باشم و اگر در گور شوى، مونس تو باشم و چون قيامت شود، دستگير تو شوم و هرگز تو را تنها نگذارم . ؟




نوشته شدهجمعه 23 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار

همیشه خداوند را شاهد و ناظر اعمال خودت بدان چرا که معبود ما بیشتر

از هر خیر خواهی خیر بنده اش را می خواهد ...

دوست خوبم ! به نظر تو مادر بیشتر از خصوصیتهای فرزندش اطلاع دارد یا

یک فرد کاملاً غریبه ؟!

به نظر تو خدایی که ما را آفریده بهتر میدونه که چی به صلاح ماست یا

آدمها ؟! قوانین خدا برای ما مفیده یا قوانینی که آدمها برای ما می نویسند

و مخالف با قوانین خداست ؟! به عقلت مراجعه کن ، دیگه با خودته ....    یا علی

 




نوشته شدهجمعه 16 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار

خدایا!

بر محمد وآل محمد درود بفرست .

و آنگاه که می خوانمت صدای مرا بشنو .

به من نگاه کن وفتی با تو راز و نیاز می کنم .

من گریخته ام به سوی تو اینک ،و در میان دستهای توام .خسته و درمانده و زمین گیر!

در آغوش تو زار زار گریه می کنم و همۀ امیدم به توست و آنچه در دستهای توست .

تو می دانی که من اکنون در کجای هستی ایستاده ام ،به کدام سو خواهم رفت ،در کجا اقامت خواهم کرد و گاه بازگشتن من کجاست .

تو می دانی که من چگونه زبان خواهم گشود و از تو چه خواهم ساخت .

تو می دانی که من برای سرانجام و عاقبتم دل به کجا بسته ام.

تقدیر تو بر من جاری شده است سالار من ! در آنچه از من سر خواهد زد تا پایان عمر ،در پنهانها و آشکارهایم و در ظاهر و باطنم .

کم و کاستی و افزایشم و سود و زیانم در دست توست و نه در دست هیچ کس دیگر .

اگر تو محرومم کنی ،چه کسی روزی ام دهد ؟و اگر تو خوارم  کنی چه کسی به یاریم برخیزد  ؟

معبود من !

از خشم تو به تو پناه  می برمو از نگاه کیفر بار تو باز به آغوش تو می گریزم .

اله من !

من اگر نه شایسته رحمت توام ،تو شایسته کرامت و بخشیدنی و باران فضل تو اهل باریدن است .

دست لیا قت من اگر چه کوتاه است ،نخیل جودتو کم میوه نیست .

محبوب من !

انگار هم اکنون با جان خویش در میان دستهای تو ایستاده ام ،انگارآن نهال توکلم به تو اکنون درختی شده است و بر تمام وجودم سایه افکنده است .

انگار هم اکنون آن  لحظۀ موعود فرارسیده است و تو حرفی می زنی که شایستۀ توست .

تو مرا در شولای عفو خویش می پوشانی واز سرمای معصیت ام می رهانی .

عزیز من !

اگر ببخشی ام چه کسی بهتر از تو برای بخشیدن ،اگر ازمن در گذری چه کسی شایسته تر از تو برای گذشتن و عفو کردن ؟

اگر مرگ من اکنون نزدیک می شود و کارهای من ،مرا به تو نزدیک نکرده  است ،خود را با مرکب اقرار ،به سوی تو می کشانم،

اقرار به آنچه  هستم و آنچه کرده ام .

خدای من !

بر نفس خویش ،ستم کرده ام و نگهداری اش را سهل انگاشته ام ،پاک از او غافل مانده ام و وای بر او اگر تو نبخشی اش .

مولای من !

در تمام ایام زندگی ام سایۀ مهر تو بر سرمن مستدام باد  ،این سایه خوب را تا آن سوی مرگ نیز گسترده  بدار !

خدایا !

من که در تمام طول حیات ، جز زیباییو خوبی و لطف از تو ندیده ام و جز حلاوت از دست تو نچشیده ام

چگونه می توانم گمان کنم که پس از مرگ،تو روی گردانی و چهره دگرگون کنی ؟

اله من !

تو در دنیا گناه مرا پوشیده ای . من در آخرت به این پوشش محتاج ترم .تو در دنیا بر بدی های من پرده افکندی .من در آخرت به این پرده نیازمند ترم .

تو در میان بندگان خوب خوب خودت مرا رسوا نکرده ای ، من در مقابل شاهدان قیامت ،می ترسم از رسوایی ، نکن  !!

خدا یا !

جود تو روی مرا زیاد کرده است و توقع مرا افزوده است .

خدایا !

من تکیه ام به عفو توست ، نه کارهای خودم که عفو تو بی تردید ،برتر از کردار من است .

خداوندا  !

به دیدارت شادمانم گردان ،چشم مرا به جمالت روشن کن ،آن زمان که در میان بندگانت به قضاوت می نشینی .

خدای من !

اعتذار من به درگاه تو اعتذار کسی است که از قبول پوزش خویش ، احساس بی نیازی نمی کند.

خدایا !

رد مکن این عرض نیاز مرا و کور مگردان این شوق و زغبت مرا و مشکن ساقۀ امیدو آرزوی مرا.

 خدای من !

تو اگر می خواستی که خوارم کنی ، دست به هدایتم نمی زدی .تو اگر رسوایی مرا می خواستی ،اینقدر با من مدارا نمی کردی .

معبودم !

 من گمان نمی کنم ، تو مرا در حاجتی، که عمری بر سر آن نهاده ام و در طلبش به درگاه تو نالیده ام ، رد کنی .

خدای من !

حمد هماره تو را سزاست و ستایش همیشه زیبندۀ توست تا ابدی که بی نهایت است .افزون باد این حمد و سپاس و ستایش که افزون خواهد شد و کاستی و فنا نخواهد پذیرفت ،آن چنان که تو بپسندی و تو خشنود باشی .

خدای من !

اگر مرا به جرمم بگیری ، تو را به عفوت می گیرم .اگر دست بر گناهم بگذاری ،چنگ در دامن بخششت می زنم .

اگر لغزشهایم را نشانه بگیری ،نشان از آمرزشت می گیرم .اگر به معصیتم بنگری ،چشم به کرامتت می دوزم. اگر بدی ام را به رخ بکشی ،خوبی و لطف  بی نهایتت را برملامی کنم .

اگر به جهنمم ببری و به آتشم بیفکنی ،فریاد می زنم آنجا و اعلام  می کنم به اهل جهنم ،که تو را دوست دارم ، که عاشق توام ، که دست از دامنت نمی کشم.

معبودم !

من عمرم را در مسیر غفلت از تو تباه کردم . جوانی ام را در مستی دوری از تو پوساندم .به خودم ظلم کردم و نفهمیدم .در خسران زیستم و ندیدم . در منجلاب بودم و در نیافتم .

خدای من !

بیدار نشدم آن روزها که بر تو غرّه می شدم و به خود نیامدم آن ایام که در سراشیب خشمم کیفر بار تو می دویدم .

خدای من !

اینک منم .بندۀ تو که خود را به سوی تو می کشم ،بیزارم از آنچه بوده ام و آنچه کرده ام .آنقدر که شرم و آزرم و حیا اجازۀ نگریستتن به رخسارت را و رو در رو شدن با تو را به من نمی دهد .و بخشش ات را می طلبم که عفو و بخشش ، صفت زیبای کرامت توست .

خدایا !

به من قلبی  ببخش که با بال اشتیاق به سوی تو پر کشد ، وزبانی از جنس صداقت و راستی عطا کن که در آسمان پذیرش تو اوج بگیرد . و دیده ای عطا کن که حقیقت و شایستگی اش ، به تو نزدیکش کند ،به سمت تو اش بکشاند .

خدایا !

هر که به شناخت تو نائل شد ،نا شناخته نمی شود ،هر که به معرفت تو دست یافت ،بی معرفت نمی ماند .هر خانۀ دلی که با حضور تو روشن شد ،ظلمت نمی پذیرد .

خدایا !

هرکس که تو برایش آغوش بگشایی ، تو به سویش رو کنی ،تو دست نوازش بر سرش بکشی ، سر بر آستان دیگری نمی ساید ، تن به تملیک دیگری نمی سپارد ، بندگی در خانه دیگری نمی کند .

خدایا !

من پناهندۀ دستهای توام .مرانم و به وادی یأس و حرمان نکشانم . عاطفه ات را از من دریغ مکن و نهال توقعم را به دست طوفان سرگشتگی مسپار.

خدایا !

به من دل عاشق و بال اشتیاقی ببخش که در حرم یاد تو از حجرۀ ذکری به رواق ذکر دیگر پر کشم و رایحۀ ایوان حضوری مرا به شبستان حضوری دیگر بکشاند . و  چشم انداز همتم تا آسمان بلند نامهای تو بال بزند و تا آستان رستگاری اسماء تو عروج کند و پرهای عاشقی به جایگاه قدس تو بساید .

خدایا !

امید من به توست که کاری بکنی .مرا نه یارا دفع شّری از خود هست و نع توانایی جلب مصلحتی .

خدای من !این بندۀ ناتوان و گناهکار و عاصی به سوی تو باز گشته است و دست به سوی تو دراز کرده است ،از او روی بر مگردان و به خاطر غفلتش ،عفو و کرامتت را از او دریغ مکن .

 خدای من !

چشم دلم را آنچنان به نور جمالت روشنی ببخش که نفوذ چشم دل از پرده های نور نیز بگذرد و به معدن عظمت لایزال تو دست یابد و جانهایمان به عّزت مقّدس تو بیاویزد .

خدای من!

مرا در شمار آن بندگانی بیاور که صدایشان کردی و پاسخت دادند و چشم در چشمانشان دوختی و نگاه به نگاهشان گره زدی انچنان که از رویت جلال تو بیهوش شدند ،تو پنجره نجوایت را به سوی انان گشودی و انان  را به وضوح دست کردارشان را به تو باز کردند.

خدایا !

بر این خوش گمانی ام ،روح نومیدی را حاکم مکن ورشته امیدم را از زیبایی لطف و کرمت ،قطع مگردان .

خدایا !

اگر غبار خطا هایم مرا از چشم تو انداخت ، تو از آنها چشم بپوش و فقط نگاه کن به شفافیت توکلم ، به زلالی امیدم .

خدایا !

اگر عقاب سخت تو مرا به سوی آتش براند ، انبوه پاداشهای کریمانه ات مرا به سوی بهشت می خواند.

خدای من!

مرا به آن نورهای عزتمند و سرور بخش ات ملحق کن تا عارف تو شوم و از غیر تو بپرهیزم و مراقب حضور مستمر تو باشم و از گناهانم بترسم . ای صاحب جلال و اکرام ! سلام و درود خدا بر محمد و خاندان پاک او باد ، سلامی مستمر ومدام و از سر تسلیم.

 

 

 

 




نوشته شدهپنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار

الهم عجل لولیک الفرج

جان به قربان امامی که ز ما پنهان است

هر که یادش نکند جاهل و بی ایمان است

بشارت باد شعیان را که امشب شب تولد قرآن ناطق و ولی مطلق پروردگار حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه می باشد .شعیه به خود می بالد که از سلسلۀ آل محمد(ص) حجتی بر زمین باقی است که امشب همه چشم انتظار اویند .بیاید امشب خداوند را به ذات اقدس خودش قسم دهیم که پرده از چهرۀ یار بردارد و انتظار را پایان دهد ...

بیائید همه با هم دعاکنیم تا مولایمان ظهور کند... چرا که وجود حضرت ولی عصر (عج) واسطه دریافت همه نعمت های مادی و معنوی است و آفتاب وجود امام بر عالم وجود می تابد و به همۀ هستی فیض می رساند .بیایید امشب بخواهیم که مهدی عدالت گستر صبح نیمه شعبان ظهور کند .بیاید از خدا بخواهیم که باران رحمت الهی ،  بر کویر تفتیده جان ها ببارد و سبزی و خرمی را برای ما شیعیان به ارمغان آورد ....

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی     دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

 

السلام علیک حین تقرأُ و تُبیِِّن :

سلام بر تو هنگامی که قرائت کنی و بیان کنی (قرآن را ).

السلام علیک یا تالی َ کتاب الله و ترجمانَّه:

سلام بر تو ای تلاوت کنندۀ کتاب خدا (قرآن) و ترجمان آن.


التماس دعا

 




نوشته شدهپنج شنبه 14 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار

یا مهدی عجل علی ظهورک

جان ما ، قبله ما ،کعبه ما ،ادرکنی

حج ما ، مشعر ما ،سعی و صفا ادرکنی

الا ای آخرین اولاد سرمد

کجایی مهدی آل محمد

بیا آقا همه چشم انتظارند

گل زهرا ،دیگر طاقت ندارند

خدایا با ظهور آینه ی نور

بده شادی به دلهای پر از شور

دلم می میرد با داغ جدایی

بیا یابن الحسن آقا کجایی

***

کی می شود سر آید دوران غیبت دوست

خیزد زکعبه حق پیغام دعوت دوست

***

لب تشنه اگر آب نبیند سخت است

شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است

ما نوکر ،و ارباب تویی آقا جان

نوکر رخ ارباب نبیند سخت است

ولادت با عظمت بزرگ رهبر جهانِ خلقت و ولی مطلق جهان آفرینش حضرت بقیه الله اعظم ،مهدی موعود ،بر تک تک شعیان جهان به خصوص مهدی یاوران عزیز مبارک باد . بیایید همه دست به دعا باشیم تا در این جشن تولد صاحب تولد ظهور پیدا کنند ...

 




نوشته شدهسه شنبه 13 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار

در حدیث شریفی از امام صادق (ع) می خوانیم :

« هر گاه بدنت لرزید ، اشکت جاری شد و قلبت خاشع گشت ،بدان که  وقت اجابت دعاست و تو به هدف خود نائل آمده ای .

و به قول شاعر شیرین سخن :

« گریه بر هر درد بی درمان دواست

چشم گریان ، چشمه فیض خداست

تانگرید طفل کی نوشد لبن

تانگرید ابر کی خندد چمن »

التماس دعا




نوشته شدهشنبه 10 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار

خواهر عزیزم !

در خیابان! چهره آرایش مکن !

از جوانان سلب آسایش مکن !

زلف خود از روسری بیرون مریز ! 

در مسیر چشم ها افسون مریز !

یاد کن از آتش روز معاد

طرّه گیسو را منه در دست باد !

خواهرم ! دیگر تو کودک نیستی

فاش تر گوییم عروسک نیستی

خواهرم ! ای دختر ایران زمین!

یک نظر عکس شهیدان را ببین

خواهرم ! اینقدر تنّازی مکن 

با اصول شرع لجبازی مکن

خواهر من ! این لباس تنگ چیست ؟!

پوشش چسبان ؟! رنگارنگ چیست ؟!

در امور خویش سرگردان مشو!

نو عروس چشم نامردان مشو !

برگرفته از کتاب دو هشدار و یک پیام  از علی اصغر همدانی ( مجموعه آثار 9)

 




نوشته شدهدو شنبه 5 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عفاف و حجاب

12

 

سیده کشور آبیار

استان خوزستان شهرستان ؟

 

 

رابطه حجاب و پوشش اسلامی

واژه حجاب به معنای پرده ، حاجب ، پوشیدن و پنهان کردن و منع از وصول است .این واژه تنها به معنای پوشش ظاهری یا پوشاندن زن نیست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن، از دید مرد بیگانه است، هر پوششی حجاب نیست. حجاب پوششی است که از طریق واقع شدن در پشت پرده تحقق می یابد. در آیه حجاب آمده * و اذاسالتموهن متاعاً فسئلوهن من وراء حجاب ...*چون از زنان پیغمبر متاعی خواستید از پس پرده بخواهید بر خلاف تصور عموم این آیه درباره زنان آن حضرت و بیشتر به منظور مسائل سیاسی و اجتماعی فرود آمده است ؛ نه در مقابل پوشش زن در مقابل نامحرم . به کارگیری کلمه « حجاب » در خصوص پوشش زن ، اصطلاحی است نسبتاً جدید است و همین سبب شده بسیاری گمان کنند: اسلام می خواهد زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود ! به گفته ویل دورانت و تایید کتابهای تفسیر شیعه و سنی در عصر جاهلی ، چنین پوششی نداشتند و عادتشان تبرج و خود نمایی بود که اسلام آن را ممنوع ساخت * و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی*

 آنچه  از گذشته رواج داشته به ویژه نزد فقها واژه ستر و ساتر به معنای پوشش و وسیله پوشش زن  در مقابل نامحرمان است برابر این وظیفه پوشش اسلامی بانوان به معنای حبس و زندانی کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه عظیم در فعالیتهای اجتماعی نیست این وظیفه بدان معناست که زن در معاشرت با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد و مشارکتش در فعالیتها ، بر اصول انسانی و اسلامی استوار باشد .

پوشش اسلامی در قرآنپوشش اسلامی از احکام ضروری اسلام است و هیچ مسلمانی نمی توتاند در آن تردید کند ، زیرا هم قرآن مجید به آن تصریح کرده است و هم روایات بسیار بر وجوب آن گواهی می دهد . به همین جهت ، فقیهان شیعه و سنی ، به اتفاق به آن فتوا دادند.همانطور که نماز  و روزه ، به دوران خاصی اختصاص ندارد ، دستور پوشش نیز چنین است و ادعای عصری بودن آن ، بی دلیل و غیر کارشناسانه می نماید .

خداوند متعال درآیه ای، نخست به مردان و در آیۀ بعد به زنان مسلمان فرمان می دهد از چشم چرانی پرهیز کنند و در رعایت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند. در آیه 31سوره نور می فرماید :"{ ای پیامبر! } به زنان  مؤمن بگو : دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته ، دامن خود را از بیگانگان  بپوشانند و زیور خویش را جز برای شوهران و سایر محارم آشکار نکنند،مگرآنچه پیدا است،و روسری های خویش را به گریبان ها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش ها پوشیده باشد و پاهایشان را به زمین نکوبند تا آنچه از زینت پنهان می کنند ،معلوم شود ای بندگان مؤمن همه به سوی خدا توبه کنید تا رستگار شوید ".

این آیه ،در خصوص پوشش بانوان، به دو مورد اشاره دارد . 1. پوشیدگی سر و گردن ، 2. پوشاندن زینت ها .

.در تفسیر مجمع البیان آمده است : زنان مدینه ، اطراف روسری های خود را به پشت سر می انداختند و سینه ، گردن و گوش های آنان آشکار می شد بر اساس این آیه ، موظف شدند اطراف روسری خود را به گریبان ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد.

ابن عباس در تفسیر این جمله می گوید :"یعنی زن ، مو،سینه،دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند".برخی ادعا می کنند : حجاب به معنای مقابله با برهنگی را قبول داریم ، ولی در هیچ جای قرآن ، از پوشش مو سخن به میان نیامده است ،این سخن نادرست است ! زیرا زنان مسلمان حتی قبل از نزول این آیه ، موهای خود را می پوشاندند ومشکل تنها آشکار بودن گردن ،گوش،زیرگلو و گردنشان بود . در این آیه ازروسری سخن به میان آمده است؛ باید پرسید : آیا روسری جز آنچه بر سر می افکنند و موها را می پوشانند ، معنای دیگری دارد ؟ افزون براین ، حکم میزان پوشش در روایات متعدد ،وارد شده است .

در خصوص "زینت"نیز این پرسش مطرح است که آیا زینت های جدا از بدن (مانند جواهرات)را نیز در برمی گیرد ، یا تنها آرایش های متصل به بدن0مانند سرمه وخضاب)راشامل می شود ؟ درپاسخ باید گفت : حکم کلی آن است که خودآرایی ، جایز وخودنمایی درمقابل نامحرم ممنوع است . آرایش ، امری فطری وطبیعی است وحس زیبایی دوستی ، سر چشمه پیدایش انواع هنرها در زندگی بشر شمرده می شود . این گرایش طبیعی ، به تحقق آثار گران بهای روانی در شخص آراسته می انجامد.

آراستن خود وپرهیز ازآشفتگی وپریشانی ، در نظام فکری و ذوق سلیم انسان ریشه دارد . وضع ژولیده وآشفته وعدم مراعات تمیزی ونظافت ظاهری ، شخصیت افراد را در نگاه دیگران خوار می سازد وزبان طعن و توهین دشمن رامی گشاید . بر این اساس ، پوشیدن جامه زیبا ، بهره گیری از مسواک وشانه ، روغن زدن به مو و گیسوان ، معطر بودن ، انگشتر فاخر به دست کردن وسرانجام آراستن خویش به هنگام عبادت ومعاشرت بامردم ، از مستحبات مؤکد و برنامه های روزانه مسلمانان است . امام حسن مجتبی(ع) بهترین جامه های خود را درنماز می پوشید و در پاسخ سئوال دیگران ، می فرمود : "ان الله جمیل ویحب الجمال فاتجمل لربی" ؛ خداوند زیبا است وزیبایی را دوست دارد ؛ پس خود را برای پروردگارم زیبا می سازم".

بنابراین ،خداوند زینت و خود آرایی را نهی نمی کند ، بلکه آنچه در شرع مقدس ممنوع شده ، خودنمایی و تحریک به وسیله آشکار ساختن زینت در محافل اجتماعی است .زنان  عرب معمولا خلخال به پا می کردند و برای اینکه بفهمانند خلخال گران بها دارند ، پای خود را محکم به زمین می کوفتند ! آیه شریفه ازاین کار آنان نهی می کند . شهید مطهری می گوید :"از این دستور می توان فهمید هر چیزی که موجب جلب توجه مردان می گردد-مانند استعمال عطرهای تند وتیز آرایش های جلب نظر کننده در چهره ممنوع است . به طور کلی زن در معاشرت ، نباید کاری کند که موجب تحریک وتهییج وجلب توجه مردان نامحرم گردد".

قرآن می فرماید :*و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها* . زینت های زن دو گونه است :

1- زینتی که مانند لباس و سرمه و انگشتر ودست بند آشکار است و پوشانیدن آن واجب نیست .

2- زینت که پنهان است ، مگر آنکه عمدأ بخواهد آن را آشکار سازد (مانند گوشواره و گردن بند) . پوشانیدن این نوع زینت واجب است .

پوشش مطلوب

از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که : منظور عبا است . پسس جلباب لباس گشاد و پارچه ای است که همه بدن را می پوشاند . ضمنأ همان طور که مفسران بزرگ (مانند شیخ طوسی وطبرسی ) گفته اند ، در گذشته دو نوع روسری برای زنان معمول بود : روسری های کوچک که آنها را "خمار" یا " مقنعه " می نامیدند و معمولا در خانه از آن استفاده می کردند و روسری های بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار می آمد . زنان با این روسری بزرگ که جلباب خوانده می شد و از " مقنعه " بزرگ تر و از "رداء" کوچکتر بود و به چادر امروزین شباهت داشت- مو و تمام بدن را  می پوشاندند .

نزدیک ساختن جلباب *یدنین علیهن من جلابیبهن * ، کنایه از پوشاندن چهره و سر و گردن با آن است ؛ یعنی ، چنان نباشد که چادر یا روپوش های بزرگ (مانتو) ، تنها جنبه تشریفاتی و رسمی داشته باشد و همه پیکرشان را نپوشاند . زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد ، از معاشرت با مردان بیگانه یا از نگاه چشم های نامحرم نمی پرهیزند و از مصادیق "کاسیات عاریات "شمرده می شوند ! قرآن فرمان می دهد : بانوان با مراقبت ، جامه را بر خود گیرند و آنرا رها نکنند ، تا نشان دهد که اهل عفاف و حفظ به شمار می آیند . از تعلیل پایانی آیه به دست می آید که پوشش مطلوب ، آن است که خود به خود ، دورباش ایجاد کند وناپاک دلان را ناامید می سازد .

ضرورت پوششخداوند متعال ، درباره ضرورت پوشش اسلامی می فرماید : *ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین* ؛ "بدین وسیله شناخته می شوند [ که دارای اصالت خانوادگی و آزادند نه کنیز؛] پس با آزار وتعقیب [ هوس رانان روبه رو ] نمی شوند" . برخی می گویند : در عصر حاضر- که مسئله بردگی از میان رفته این حکم نیز منتفی است ! پاسخ آن است که : ایجاد مزاحمت و آزار کنیزان نیز روا نیست در روایات آمده است :" المراه ریحانه " ؛ "زن همچون ریحانه یا [شاخه گلی ظریف ] است" . بی تردید اگر باغبان او را پاس ندارند ، از دست گلچین مصون نمی ماند . قرآن کریم ، زنان ایده آل را که در بهشت جای دارند ، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه می کند : ­­*کامثال اللولو المکنون*. علاوه بر این ، آنها را به جواهرات اصیلی ، چون یاقوت و مرجان که جواهر فروشان در پوششی ویژه قرار می دهند تا همچون جواهرات بدلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرد و ارزش و قدرشان کاستی نپذیرد تشبیه می کند . علامه طباطبایی همین تفسیر رابر می گزیند.

 

منابع :

 

مجمع البیان  ، ص 217 .

مسئله حجاب ، شهید مطهری

حلیه المتقین . محمد باقر مجلسی

آسیب شناسی حجاب

تفسیرالمیزان ، علامه طباطبایی

آیین بهزیستی در اسلام : احمد صبور اردو بادی

وسائل الشیعه ، جلد 14

 

 

 

       
   
 
     

 




نوشته شدهدو شنبه 5 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار

1) مرد  بی شهامت کسی است که ، در جایی که باید اعتراض کند ، خاموش بنشیند.        (آبراهام لینکلن)

***

2) از دیروز بیاموز ، برای امروز زندگی کن ،و به فردا امید داشته باش .      ( آلبرت انیشتین)

***

3) شادی یک نفر به این معنا نیست که دیگران باید غصه بخورند !      ( پائولو کوئیلو )

***

4) چه سنگدل است سیری که گرسنه ای را نصیحت می کند تا درد گرسنکی را تحمل نماید .  ( خلیل جبران خلیل )

***

5 ) از نزدیکی به کسی که قادر به حفظ اسرار خود نیست پرهیز نما .       (افلاطون )

***

6) جاهل هزار نصیحت را نمی پذیرد ولی اولین فریب را قبول می کند .        (پاسکال )

***

7 ) برای دشمنانت  کوره را آنقدر داغ مکن که حرارتش خودت را هم بسوزاند .  ( شکسیر )

***

8) انسان ها هر چه حساس تر باشند رنج بیشتری می کشند .   (لئونارد وداوینچی )

***

9) بهترین اصلاحکنندگان دنیا کسانی هستند که از خودشان شروع می کنند .  

(جرج برناردشاو )

***

 10) بدترین بی قانونی آن است که قانونگذار، قانون را نقض کند . 

( سید حسن مدرس )

***

11) خداوند انسانی را دوست دارد که دارای « شعور »  مذهبی باشد نه « شور » مذهبی.  ( علی شریعتی )

***

12) انسانها بر دو گونه اند : یکی ، او که در تاریکی بیدار است ، و دیگری ، او گه در روشنایی خواب.(خلیل جبران خلیل

***


 




نوشته شدهیک شنبه 4 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

« أمَّا ظُهُورُ الفَرجِ فإِنَّهُ  إِلَی اللهِ وَ کَذَبَ الوَقَّاتُونَ»

« اما در مورد زمان ظهور ، بدانید که آن فقط به دست خداست و کسانی که برای ظهور ، وقت تعیین می کنند، دروغ می گویند.»

بحار الانوار ج52 ص 111-احتجاج ج 2 ص469-غیبت شیخ طوسی ،ص290-کمال الدین ج 2 ص 483 .

                                                         ****

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

«أنَّ الله مَعَنَا فَلا فاقَهَ بِنَا إِلَی غَیِرهِ والحَقُّ مَعَنَا فَلن یُوحِشنَا مَن  قَعَدَ عَنَّا و نَحنُ صَنَائِعُ رَبَّناَ والخَلقُ بَعدَصَنَائعِنِاَ »

« خداوند با ماست و جز خدا به چیزی نیاز نداریم. و حق نیز با ماست لذا اگر کسی هم با ما نباشد هرگز وحشتی نداریم ، ما دست پرورده خدا هستیم و مردم نیز دست پرورده های ما می باشند.»

غیبت شیخ طوسی ،ص285-بحار الانوار ج 53 ص 178- احتجاج ج 2 ص 466.

***

حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف

« أمَا تَعلَموُنَ أنَّ الأَرضَ لا تَخلوُ مِن حُجَّه إِمَّا ظاهِراً وَ إِمَّا مَغمُورا »

« آیا نمی دانید که زمین هیچ گاه بدون حجت باقی نخواهد ماند ؛ چه آن حجت ،امام ظاهر و آشکار باشد و یا در پس پرده غیبت . »

بحار الانوار ج 3 ص 190 - کمال الدین ج 2ص 510

 




نوشته شدهشنبه 3 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار

الهم عجل لولیک الفرج

شعبان شد و پیک عشق از راه آمد

عطر نفس بقیه الله آمد

با جلوه سجاد (ع) و ابولفضل (ع) و حسین (ع)

یک ماه و سه خورشیددر این ماه آمد

این اعیاد بزرگ شعبانیه را به تمام شعیان جهان تبریک می گوییم و از خداوند منان خواستارم که شفاعت این بزرگواران و سروران را در دنیا و آخرت نصیب همه ما شعیان کند .




نوشته شدهشنبه 3 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار

گفتم شبی به مهدی از تو نگاه خواهم                            

        گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم

                                ***

نیست در لوح دلم جز الفت قامت یار 

       چه کنم حرف دگریاد نداد استادم

             ***

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی

      دوباره صبح ،ظهر نه ،غروب شد نیامدی

                                 ***

از در ،در آی و شبستان ما منور کن

       هوای مجلس روحانیان معطر کن

            ***

چه شود که پا گذاری به رواق دیدگانم

       منم آن که انتظارت زده شعله ها به جانم

                               ***

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی

         چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

                               ***

گفتم که روی ماهت از ما چرا نهان است 

       گفتا : تو خود حجابی ور  نه رخم عیان است

                                      ***

ای ماه بطحا تا به کی رخساره پنهان می کنی

               تا چند از هجران خود دل ها پریشان می کنی

رخساره بنما کز غمت بر لب رسیده جان ما 

             ای یوسف زهرا (س) بگو کی یاد کنعان می کنی ؟

                                        ***

 

 

 




نوشته شدهپنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.